هو الخلاق العلیم
بی شک آموزش وپرورش از اساسی ترین نهادهائی است که سعادت هر کشور در آن رقم می خورد ، با توجه به تغییرات سرسام آور وهجوم اطلاعات که حتی گاهی حجم آن افراد را دچار سندرم می کند آیا بازهم باید بر انتقال اطلاعات به دانش آموزان بدون توجه جدی به اثربخشی آن اصرار داشته باشیم؟ واندیشه ها را به آنان بیاموزیم؟راستی فرزندان ما در مدرسه چه مي آموزند؟ ما به آن ها ياد مي دهيم كه دو به علاوه دو مي شود چهار وفور مول فلان مساله را به آنان می آموزیم اين كه پاريس پايتخت فرانسه است. وبعد از مدتی فراموش می کنند ومی شوند آنچه که هستند نه آنکه می توانند باشند !؟. شاید بتوان این موضوع را با کباب کردن ماهی برای یک فردگرسنه مقایسه کرد،آیا بهتر نیست بجای آن، ماهیگیری ویا تور بافی را به آنان یادبدهیم ؟ وبجای اندیشه ها ،که به اندازه وبموقع لازم است، اندیشیدن را به آنها بیاموزیم و یاد آوری کنیم که چه هستند؟ وکه هستند ، ما بايد به يكايك آن ها بگويیم : آيا مي داني تو چه هستي؟ تو يك نمونه خارق العاده هستي… تو ممكن است يك شكسپير، يك ميكل آنژ و يا يك بتهوون وبوعلی یا ملاصدرا ویا مولوی …..شوي. تو استعداد هر چيزي را داري، بايد به آن ها آموخته شود كه خداوند انسان را جانشين خود بر زمين قرارداد و قدرت خدايي در روح او دميده. با ید اورا متوجه کرد که یک جرم کوچک نیستی وعالمی در توست و خورشیدی هستی در میان ذره ای !
خداوند موهبت تفكر را تنها به انسان ارزاني داشت تا به واسطه اين ابزار قدرتمند جهان را آباد و زيبا تر كرده و پويايي را هر روز در خود و جهان بيافريند و اين محقق نمي شود مگر به مدد خلق و آفرينندگي، اگر نگاهي به تاريخ و تمدن بشر بيندازيم به راحتي در مي يابيم كه تمام مظاهر اصيل فرهنگي، دستاوردهاي علمي و هنري در سايه تفكر خلاق انسان به وقوع پيوسته است. (امینی پور 1390) وحتی خمیر مایه تمدن فعلی(تمدن اطلاعاتی ) نیز تفکر خلاق است .بنا براین بدیهی است که اهرم پيش برنده بشر وپیشران موفقیت در راه پر پيچ و خم زندگي، تفكر خلاقانه است كه با آن میتوان وارد صحنه مشكلات شده و همواره نقشی راه گشا داشته باشد .
حال كه در مي يابيم تفكر خلاق يا همان خلاقيت چه گوهر گران بهايي در زندگي انسان است آيا وقت آن نرسيده در منابع عظيم وپنهان خود یعنی انسان، آنهم سرمایه به فعلیت نرسیده!کشورعزیزمان( دانش آموزان) تجدید نظر نمائیم وطرحی نو در اندازیم .اما سوال اين جاست آيا خلاقيت که نعمتی همگانی وخدادادی است گوهري ذاتي است یا اکتسابی وقابل آموزش،؟ اگر اینگونه است پس مسئولان آموزش و پروش هر جامعه بايد پرورش آن را از دغدغه اصلي خود قرار دهند؟ البته جای بسیار خوشوقتی است که سند تحول بنیادین موید این مساله است که امید می رود با عزم جدی کلیه دست اندر کاران تعلیم وتربیت و کلیه عناصر در گیر آن با جدیت برای تحقق آن اهتمام جدی ورزند وبا اصلاح کارکر عناصر وفرایند های آموزش وپرورش شاهد تحقق آ ن باشیم .
ادامه دارد ….
محمد خزایی مدیر کانون تفکر خلاق کرمانشاه ( در شرف تاسیس ) http://fekrekhalagh.com