کارکرد خلاقیت ونوآوری در کار آفرینی (بخش 1)
کار آفرینی به عنوان موتور توسعه وپیشرفت جوامع، برایند توانمندی های ذهنی وعملی اعضای یک جامعه خصوصاافراد صاحب اندیشه خلاق و،کل نگر وریسک پذیر که دارای پشتکار بوده وتعریف دیگری از شکست برای خود دارند اما این افراد زمانی می توانند به مسیر خود ادامه دهند که” خلاق ونوآور”باشند زیرا تنها این عوامل هستند که در شرایطی که منابع در حال نقصانند ورقبا در حال نوآوری برگ برنده ومزیت رقابتی برای شما هستند .
جوهره کارآفرینی را “خلاقیت ونوآوری” تشکیل می دهد. شاه حسینی( 1388)تاروپود فرهنگ كارآفرینی از جنس خلاقیت، نوآوری و سختكوشی بافته شده است. فرهنگ كارآفرینی بر بها دادن به خلاقیت و نوآوری استوار است. كارآفرینان افراد خلاقی هستند كه ایدههای نو تولید كرده و آن را در قالب یك شركت به سرانجام میرسانند (مقیمی،1382). شاخصة تمام کارآفرینان موفق،” خلاقیت، نوآوری”، ریسکپذیری، استمرار کار بیش از دیگران و انجام کار بیش از حد نیاز است .كوك (1997) )
کارآفرین از میان ایده های ناشی از خلاقیت خود و یا دیگران و ترکیب آن با فرصت های بازار، این ایده را با تلاش پیگیر ومستمر به یک فرصت کارآفرینانه تبدیل می کند و با راه اندازی کسب و کار به آن عینیت می بخشد. هم نوآوری و هم خلاقیت، از اجزای لاینفک کارآفرینی می باشند و به گفته «پیتر دراکر» (1985) وجود نوآوری در کارآفرینی به قدری ضروری است که می توان ادعا نمود کارآفرینی بدون آن وجود ندارد و خلاقیت نیز بدون نوآوری نتیجه ای ندارد. «دراکر» نوآوری را به عنوان ابزار خاص کارآفرینان تشریح می کند. نوآوری ضرورتاً پرداختن به کار جدید نیست. نوآوری ابزار ویژه کارآفرینی است. اصلانی (1389)
«دیوید مک کارلند[1]» از استادان روانشناسی دانشگاه هاروارد آمریکا که اولین بار «نظریه ی روانشناسی توسعه اقتصادی» را مطرح نمود، معتقد است که عامل عقب ماندگی اقتصادی در کشور های در حال توسعه مربوط به عدم درک خلاقیت فردی است، بنابر عقیده ی ایشان با یک برنامه ی صحیح تعلیم و تربیت می توان روحیه ی کاری لازم را در جوامع تقویت نمود، به گونه ای که شرایط لازم برای صنعتی شدن جوامع فراهم آید.به نقل از مطهری (1386)مطالعات انجام شده نشان می دهد که یکی از ویژگی های برجستة کارآفرینان، و به طور کلی مدیران خلاق، «خلاقیت» آنها است (صمد آقایی، ۱۳۷۸)
ما و تان[2] معتقدند کارآفرینی ذهنیت ویژهای است، یک شیوه بینظیر نگاه به جهان، “نوع خلاقی” از تجارت مخاطرهآمیز و ابزار نهایی برای خودشکوفایی و تکامل. در قلب کارآفرینی تمایل به پیشرفت، اشتیاق به “خلاقیت”، آرزو برای آزادی، انگیزه برای استقلال و تجسم دیدگاهها و رویاهای کارآفرینانه از طریق کار سخت خستگیناپذیر، ریسکپذیری حساب شده، نوآوری مداوم و پشتکار پایدار واقع شده است(Ma and Tan, 2006, p. 704).
بر گرفته از مقاله اینجانب محمد خزایی در کنفرانس ملی سالانه کار آفرینی ونوآوری استراتژیک با عنوان :”بهره گیری از نظریه عصب شناسی در ایجاد خلاقیت ونوآوری در مسیر کارآفرینی استراتژیک” http://fekrekhalagh.com ادامه دارد …..
[1]-David Mack Karlnd
[2]- Ma and Tan